آنچه به عنوان آداب سفره و خوردن و آشامیدن جزء سیره معصومان(ع) است و امروز به آن بهداشت تغذیه میگویند، در جبهه مورد اهتمام تمام بود. از لقمه کوچک گرفتن و خوب جویدن غذا و خوراک و نوشیدنی داغ نخوردن و آداب خوب نشستن سر سفره تا ندمیدن نفس بر آب و مز مزه کردن و در سه نوبت آشامیدن آن.
از شروع کردن غذا به نام خدا و شکر نعمت او در هر لقمه، تا شستن دست قبل و بعد از غذا، حتی در شرایط سخت و تحمل سرما و گرمای هوا، ولو با یک لیوان آب آشامیدنی بر سر سفره.
از ابتدا و انتهای طعام به نمک، تا نخوردن سیر و پیاز، خصوصا شبها. از سخن نگفتن هنگام غذا خوردن و اکرام بزرگترها سر سفره، تا پر نکردن معده از غذا و به همین ترتیب سایر آداب و سنن مربوط به سفره و طعام.
به ندرت دیده میشد کسی قبل از نماز، غذا بخورد و قبل از هر چیز مواظب حلیت و حرمت و نجس و پاکی لقمه بودند. وقتی همه چیز آماده بود، هم غذا و هم بچهها «خادم الحسین» و «شهردار» که توفیق پذیرایی از دوستان با او بود، شروع می کرد به خواندن دعا. معروفترین عبارت، عبارت:« اللهم ارزقنا رزقاً حلالا طیبا واسعا» بود که کلمهبهکلمه بچهها آن را تکرار میکردند. عبارت دیگری هم بود مثل:« اللهم ارزقنا نعمه المشکوره تصل بها نعمه الجنه » که گاهی جملههای کوتاهی چون: « و زوجنّا من الحور عین » را بدان میافزودند و به شوخی و جدی یکپارچه با صدای بلند تکرار میکردند. و گاهی با مزاح، عبارت طیب آمیز «با سر بروید توی کاسهها » را میگفتند و سپس مشغول غذا خوردن میشدند و پس از اتمام آن نوبت دعای اختتامیه بود و اوج شوخیها. تکتک برادران باید چیزی میگفتند تا حاضرین آمین بگویند. یکی میگفت: « خدایا ما که سیر نشدیم، دیگران را سیر کن. » دیگری میگفت:« خدایا ما سیر شدیم، گرسنههای مال دنیا را بکش » و بعضی هم دعا میکردند و میگفتند:« خدایا ما را آدم کن. » یا: «خدایا مرا شهید مفقود الجسد قرار بده. » وقتی دعا دور میزد و نوبت به آخرین نفر میرسید و او علیرغم توقع دیگران آماده گفتن عبارات بدیع و تازهای نبود، از طرفی مایل بود قضیه را به اصطلاح به خوبی و خوشی تمام کند، میگفت: « خدایا...خدایا... » (و درحالی که همه منتظر بقیه دعا بعد از این تأکید بودند) ادامه میداد: «تا انقلاب مهدی...»
وقتی غذا به اندازه کافی نبود و بچهها احتمال میدادند که به همه برادران غذا نرسد یا کم برسد، آنقدر غذا کم میگرفتند یا کم میکشیدند که در نهایت غذا میماند و بیم کمبود برطرف میشد یا دوتایی و سهتایی در ظرف بزرگی غذا میخوردند و زودتر از بقیه به جد دست از غذا میکشیدند و کنار میرفتند. همیشه سعی میکردند چیزی حیف و میل نشود و جدا صرفهجویی میکردند.
نظرات شما: نظر